کتاب «تا راه گم نشود؛ مجموعه مقالات تحلیلی تاریخ اسلام» آخرین
کتاب انتشار یافته از جناب دکتر محمد مسجدجامعی میباشد. مجموعه مقالاتی که جناب دکتر محمد مسجدجامعی تألیف نمودهاند، در این کتاب جمعآوری گشته است.
آنچه که معمول در کتابهای مجموعه مقالات است: تفاوت سبک بیان، ادبیات بحث و نوع نگاه در مقالههای مختلف است. در حالی که کتاب «تا راه گم نشود» از چنین کاستیهایی به دور است.
مؤلف گرانقدر در مقدمه این کتاب نگاشتهاند: «کتاب حاضر مشتمل است بر دو بخش. بخش نخست مقالاتی است که در طی سالیان اخیر و در مناسبتهای مختلف مذهبی و جهت انتشار در رسانههای عمومی نوشته شده و عمدتاً درباره زندگانی پیامبر (ص) و دخت گرامی ایشان و برخی از ائمه طاهرین (ع) است. بخش دوم مقالاتی است که عموماً در سالهای قبلتر به تحریر درآمده است.
با توجه به اینکه هر یک از مقالات بخش اول میبایست سیر منطقی و تاریخی خود را داشته باشد و نیز اینکه هر یک در زمانی متفاوت با دیگری انتشار یافته، لذا احیاناً برخی از نکات در مواردی تکرار شده است. واقعیت این است که حذف این نکات به کلیت مقاله و آنچه را که در پی بیان آن بود، آسیب جدی وارد میساخت، در نتیجه از مقالات در همان شکل نخستین و بدون اعمال هر نوع تغییری استفاده شده است.»
بخش اول شامل بر 14 مقاله میباشد که 3 مقاله درباره دوران پیامبر اکرم (ص) و حوادث تاریخیای که در آن زمان به وقوع پیوسته، 6 مقاله از دوران امام علی (ع)، 2 مقاله از زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) و 1 مقاله از زمان امام حسن (ع) و 1 مقاله تاریخ امام حسین (ع) و حادثه عاشورا و 1 مقاله نیز درباره حضرت امام صادق (ع) میباشد.
بخش دوم کتاب شامل بر 6 مقاله است: مقالهای در وصف
آیت الله خوانساری، مقالهای در وصف آیت الله هاشمی، مقالهای در وصف عمار دمارتینو از ایتالیاییهای علاقهمند به اسلام که به تشیّع گرویده بودند، مقالهای در بیان تحول معنایی مفاهم اسلامی – سیاسی دوران جدید، مقالهی معنویتگرایی اسلام و تجربه ایران و مقالهی آثار تربیتی و فرهنگی حج.
عبارتی در پشت جلد کتاب آمده:
«پس از پیدایش و رشد ادبیات جدید دینی در جوامع شیعی، چه در داخل و چه در خارج از ایران، آنان میکوشیدند آنچه را سیره ائمه و یا سیره اجتماعی و سیاسی و بعضاً فرهنگی امامان مینامیدند، به مثابه مدلی توصیه کنند که میّباید براساس آن عمل و رفتار شود. مدلهایی که در طول تاریخ دویست و پنجاه ساله فاصله بین رحلت پیامبر (ص) و غیبت امام عصر (عج) ماهیتاً متنوع و گونهگونه بوده است. آنها عموماً درصدد تطبیق شرائط خود با شرائط امامی بودهاند که از نظر آنان هماهنگی بیشتری با وضعیتشان داشته و لذا بر اتخاذ آن روش تأکید کردهاند. اصولاً صحت و اعتبار این نگاه و اندیشه عمیقاً قابل تأمل است.»[1]
آنچه به طور عمده خط رابط کتاب در این مقالات میباشد،
نگاه جدیدی است که جناب دکتر امیدوارند در مطالعه و بررسی تاریخ اسلامی به کار گرفته شود. عمده تأکید روی کاربردی بودن تحلیلها و دقت در توصیف شرائط آن روز میباشد. به این بیان که سعی در تطبیق آنچه که رخ داده با شرایطی که مورد نظر است، نشود و با چنین تطبیقی نتایجی اخذ گردد که تأثیرات چندانی در فضای علمی و فرهنگی و دینی نداشته باشند.
در ادمه برخی از بندهای کتاب به عنوان شاهدی بر خط سیر کتاب میآید.
«اما داستان در عمق خود چنین نبود؛ مسئله اصلی معرفی و دفاع از «اسلام نبوی» در برابر «اسلام اموی» بود که میکوشید با زور و تبلیغات آن را مثابه اسلام واقعی به دیگران بباورانند و این مهم را امام حسین با حداکثر بزرگواری و ایثار و بردباری و جانفشانی به انجام رسانید. رفتار بزرگورانه امام در طول مسیر و سخنان بلند و پندآموز حضرتش در زمینههای مختلف و اتمام حجتهایش از زمان ورود به سرزمین کربلا و خاصه در روز عاشورا هیچگونه تناسبی ندارد با فردی که اعتراضاش به دلیل قدرتطلبی و یا انتقامستانی و برتریجویی است؛ چنانچه بارها آن را گفت و در وصیتنامه خویش بدان تأکید کرد.»[2]
«از این دیدگاه بزرگترین و بلکه تنها رسالت امامان در مبارزه همهجانبه آنان با حاکم خلاصه میشد؛ و این خود بر دو باور مبتنی بود. اول آنکه تمامی بدیها و کژیها و ستمها به حاکمان راجع میشود و دوم آنکه تنها وظیفه امامان مقابله بیامان با آنهاست. براساس چنین تفسیری مجموع اقدامات ائمه اعم از «فعل» و «قول» و «تقریر» صرفاً در خدمت همین هدف است، حتی اگر به انقلاب مسلحانه و براندازانه بیانجامد. خواه از طرف خود آنان باشد و یا از طرف پیروان و شاگردانشان.»
«در اینجا لازم است به مفهوم رسالت امامان اشارتی رود؛ این رسالت در درجه نخست، بیان و تشریح معارف عمیق وحیانی یود؛ آن نوع معارفی که انسانها با ظرفیتهای انسانیشان، اعم از عقلانی و روحی و احساسی و عاطفی، نمیتوانند بدان دست یابند؛ باید آن را از منبعی آسمانی دریافت کنند و افراد آشنا با این رمز و راز آن را برایشان بازگو و تفسیر کنند. این منبع از نظر ما قرآن کریم است و آموزهای پیامبر؛ و نقش اصلی ائمه توضیح و مفهوم کردن و تطبیق دادن این مجموعه است؛ اعم از آنکه به اصول اعتقادی راجع شود و یا به فروع عملی.
در آغاز نبرد سهمناک صفین مردی از منطقه شام لگام اسب امام علی را گرفت و از ایشان درباره قضا و قدر الهی سؤال کرد. اطرافیان حضرت برآشفتند و اینکه در این گیرودار این چه سؤال و چه توقعی است. حضرت فرمود ما اصولاً برای چنین مسائلی است که میجنگیم و سپس به مهربانی و با تفصیل به پاسخ شامی پرداخت.
بدون شک دفاع از حق و حقیقت، دفاع از مظلوم و مستضعف، مبارزه با کژی و ظلم و انحراف، تلاش برای استقرار سنت و عدالت، عمل به وظیفهای که دین در شرایط مختلف طلب میکرده و تطبیق دادن احکام دین با موقعیتهای متفاوت، از جمله رسالتهای امامان معصوم بوده است اما وظیفه اصلی همانا شرح و بسط معارف وحیانی و الهی بوده است. برای نمونه ادعیه معتبر را در نظر بگیرید؛ اعم از آنکه کوتاه باشد و یا بلند. زیباترین و لطیفترین بخش هر دینی دعاهای او است. هم ادیان ابراهیمی و هم ادیان ژرف و عمیق آسیایی را ادعیهای است، اما به واقع هیچ یک به تعالی، عمق، زیبایی، صمیمیت، سبکی، لطافت و روحنوازی ادعیه ما نیست؛ به ویژه در آنجا که خداوند را توصیف و تسبیح و ستایش میکند و خود را معرفی و ترسیم میکند و با او راز و نیاز و نجوا میکند. انسان به واقع احساس میکند که بینهایت را درمییابد و به آن متّصل میشود. البته این یک نمونه است؛ مهم این است که نقش امامان تا سطح یک انقلابی عدالتخواه و یا یک اصلاحگر اندیشمند و عاقبتبین، تقلیل نیابد. اصولاً یکی از مشکلات امامان بعد از امام باقر و به ویژه امام صادق با انقلابیون مبارز بنیالحسن، به همین دلائل بود.»[3]
مقالات این کتاب که به صورت مجزا نوشته شده، دارای فرازها و بیاناتی است که با هر بار مطالعه میتوان نکات جدید و دقیقی از آن دریافت. به گونهای که این یک جلد کتاب را میتوان به تنهایی دارای تفصیلی برابر با چندین جلد کتاب دانست. در نهایت مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید. امیدوارم که محققان و مطالعهکنندگان نهایت استفاده را ببرند و در عمق مطالب بیان شده در این کتاب تأمل کافی نمایند.
[1] مقاله «حماسه عاشورا؛ چگونه نگاه کنیم؟»
[2] مقاله «حماسه عاشورا؛ چگونه نگاه کنیم؟»
[3] مقاله: «امام صادق (ع) و مکتب تشیع»